کیان جونکیان جون، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

وبلاگ کیان، مرد کوچک

پایان پانزده ماهگی

1392/10/3 16:47
نویسنده : الناز
226 بازدید
اشتراک گذاری

پسر نازم کیان

بسلامتی پانزده ماهگی رو تمام کردی و در شانزدهمین ماه زندگیت بیشتر از همیشه کارهای شیرین انجام میدی و مثل همیشه باعث شادی دل مامان بابا میشی. واسه پانزدهمین ماهگرد تولدت کیک شکلاتی خریدم اما راضی نشدی باهاش عکس بندازی و گریه میکردی به خاطر دندانهای کرسی ت که در حال در آمدن بودن اذیت و بی حوصله بودی و تنها تونستم این عکس رو ازت بگیرم.

 پایان پانزدهمین ماه زندگی کیان جون

شروع شانزده ماهگی

 دوست دارم از کارهای شیرینت بنویسم.الان دیگه ماشالله همه حرف های مامان بابا رو میفهمی به نظرم تو یه بچه خاص و باهوشی همیشه از خدا میخوام کمکمون کنه تا تو رو در مسیر درستی از زندگی قرار بدیم.

صبح ها که از خواب بیدار میشی باید تا دو سه ساعت ممه بخوری این روزها تو فکر از شیر گرفتنتم اما با ولع و بیتابی که شما برای ممه خوردن نشون میدی اصلا دلم نمیاد فقط تونستم زمان های شیر خوردنت رو طولانی تر بکنم ولی تا اون چهار پنج ساعت بگذره و نوبت وعده بعدی بشه حسابی مامان رو کچل میکنی{#emotions_dlg.e27}.

بعضی کلماتی که میگی  بابا، ماما، ممه، ابوو(الو)، آب، دد. بعضی وقتها هم یه کلمه رو یکبار تکرار میکنی ولی دیگه نمیگی.فدات بشه مامان  یه جمله رو هم بلدی و وقتی جو گیر میشی میگی ( دست نزن) .

وقتی میخوام پوشکت رو عوض کنم میگم پیپی کردی میگی پیف و دستت رو تکون میدی وقتی میشورمت میگم کیان بوی خوب گرفتی میگی به به فدات بشه مامان عزیزم.

بهت میگم کیان بادکنک بترکه چه صدایی میده میگی بممم(بومم) عاشق این سوالم هستی.

بازی مورد علاقت دنبال بازیه دوست داری بدو ام دنبالت تو هم با هیجان بری یه جا قایم بشی بعد من میگم کیان کو؟ یهو صدا در میاری میگی آی منم پیدات میکنم بعد دوباره فرار میکنی که بری قایم بشی عاشقتم که انقدر هیجانی میشی موقع این بازی.

هر شب وقتی بابا از کار میاد و زنگ درو میزنه به سرعت نورر میدویی میری جلوی در بعضی وقتها هم که دلت حسابی تنگ شده داد میزنی بابا بابا، بابا جون که از در میاد تو سریعا میری در جا کفشی رو باز میکنی تا کفشهاشو بذاره تو جاکفشی منم حرص میخورم که ای بابا دستات کثیف شد به جا کفشی دست نزن کیااااااااااان{#emotions_dlg.e12}.

غذای مورد علاقت هم ماکارانیه تنها غذاییه که داوطلبانه میخوری.

توی کارهای خونه هم کمک میکنی مثلا اگه لباسی دم دستت بیاد میاری میندازی تو ماشین لباسشویی،کشوهای آشپزخونه رو هم حسابی مرتب میکنی(مزاح کردم مامانی متخصص در بیرون ریختن کشوها هستی). تازه گردگیری هم بلدی و عاشق جارو برقی هستی اگه اسم جارو برقی رو بیارم انقدر میری در کمد دستتو دراز میکنی جارو برقی رو نشون میدی تا دلم میسوزه میارم یه دور جارو کنیم.

بنظرم روابط عمومی خوبی هم داری وقتی میریم خرید انقدر به فروشنده و مردم نگاه میکنی{#emotions_dlg.e37} تا توجهشونو جلب کنی تا بالاخره بیان لپتو بکشن من حرص بخورم.

ناز و بوس کردن هم بلدی مهربونم{#emotions_dlg.e11} وقتی میخوای ناز کنی دست میکشی روی موها و وقتی میخوای بوس کنی لباتو غنچه میکنی{#emotions_dlg.e38}.

نانای کردنت رو که دیگه نگو ماشالله اینو دیگه نمیشه توصیف کرد یه فیلم خوشجل ازت میگریم یادگاری واست نگه میدارم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سانی مامی شادیسا
27 آذر 92 1:03
وبلاگ گل پسرت مبارککککککککککک ای جانممم ماشالله کیان جون حسابی بزرگ و آقا شده. خیلی وقته ندیدمش دلم واسش یه ذره شده.... وقت کردی عکس هم بذار توی وبلاگش . از طرف من ببوسشششش[مرسی که به وبلاگ کیان سر زدی من هم خیلی دلم واسه تو و شادیسا تنگولیده]