کیان جونکیان جون، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

وبلاگ کیان، مرد کوچک

پایان 22 ماهگی و 23 ماهگی پسرم به روایت تصویر

1393/6/8 17:06
نویسنده : الناز
848 بازدید
اشتراک گذاری

به قول دوستی شاه پسرم :

باز هم شرمنده تو ام که نمیتونم وبلاگت رو زود به زود آپدیت کنم ولی باور کن با شیطنتهات وقتی واسه مامان باقی نمیذاری. به روایت تصویر روزهای قشنگی که گذشت رو برات ثبت میکنم.

کیان عزیزم در گذر از بازی های جام جهانی 2014

یه روز خوب در پارک ساعی همراه دوستای خوبمون خاله افسانه مامان پارمین گلی و خاله سانی مامان شادیسا گلی.

کشمکش پارمین و شادیسا سر کیف خوشگله و تماشای بیطرافانه کیان

 

کیان و شخصیت انیمیشن داستان اسباب بازی "وودی" در حال تماشای تلویزیون

دوست خوبم و خاله مهربونت سانی جون زحمت کشید و یه روز برای ناهار مارو به خونشون دعوت کرد. روز خیلیییییییییی عالی و با نشاطی رو پشت سر گداشتیم. دو تا از دوستای گلت هم همراه مامانای خوبشون دعوت بودن. افسان جون و پارمین گلی ، لاله جون و آوینا گلی.

خاله افسانه یه کتاب خیلی جالب به شما کوچولوها هدیه داد، میسی خاله مهربون.

وروجکها در حال بررسی هدیه خاله افسانه

عصر اون روز خوب که خونه شادیسا جون بودی برای اولی بار از آرایشگاه برات وقت کوتاهی مو گرفته بودم و مجبور شدیم خیلی زود دوستامونو ترک کنیم. هنگام کوتاهی مو حسابی شیون راه انداختی طوری که بابا مجبور شد پیشبند بپوشه و برای ادامه کار روی پای بابایی بشینی.

اولین کوتاهی مو در آرایشگاه مخصوص کودکان "کوکی" در مجتمع تیراژه

دقیقا روز بعد کوتاهی موهات با دوستای خوبمون در خانه بازی تماشا قرار داشتیم تا یکی از مامانهای شهریوری که از شهر بوشهر به تهران اومده بود رو ملاقات کنیم.

کیان عزیز در انتظار دوستای ناز شهریوریش

عصر یه جمعه آروم من و بابا جون تصمیم گرفتیم شمارو به سرزمین عجایب واقع در مجتمع تیراژه ببریم، وقتی به اونجا رسیدیم شما از هیچکدوم از وسایل بازی استقبال نکردی و حتی اونهایی که میشد همراه من یا بابا سوار بشی رو هم دوست نداشتی و گریه میکردی؟!!! برای اینکه از اونجا خاطره خوبی داشته باشی برات مداد شمعی رنگی خریدم تا اولین نقاشی هاتو بکشی که خداروشکر خیلی دوسشون داشتی.

کیان جون در حال خلق اولین آثار هنری زندگی ش

 

و اینگونه بود که پسر ناز و دوست داشتی من دو ماه بزرگتر شد.

پسندها (1)

نظرات (0)