کیان جونکیان جون، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

وبلاگ کیان، مرد کوچک

کیان کوچولوی بیست و یک ماهه

1393/3/20 16:39
نویسنده : الناز
460 بازدید
اشتراک گذاری

پسر نازم

با یک روز تاخیر بیست و یکمین ماهگرد تولدت مبارک. خیلی دوست داشتم دیروز وبلاگت رو آپ کنم اما به مامان فرصت و مجال ندادی و دوست هم نداری که مامان حواسش به موبایل یا لب تاپ باشه، الان هم در خواب ناز بعد از ظهر هستی و من سریع اومدم تا وبلاگتو آپ کنم هرچند که من هم خیلی خوابم میامومد. ماشالله هر روز شیرین تر میشی و با اون زبون کودکانه ت سعی میکنی حرف بزنی. بعضی از کلامتی که اشتباه میگی خیلی بانمکه و خندم میگیره و خوشم میاد تکرارشون کنی البته من درست تلفظ میکنم تا صحیحشو یاد بگیری عزیزم. مثلا به ماشین میگی مانیش، یا به گوش موبایل میگی گونیش، وقتی میخوای بشینیم و باهات بازی کنیم با دست محل مورد نظرت رو برای نشستن نشون میدی و میگی میش، به پسته میگی په په و به بادوم میگی بام بام، وقتی که دوست داری بغلت کنیم دستای کوچولتو دراز میکنی و میگی بگل و خیلی کلمه های دیگه که همه رو ناز تکرار میکنی. عاشق عکسهای رو جلد سی دی ها هستی و دوست داری برات تعریفشون کنم مثلا جلد سی دی کلاه قرمزی رو خیلی دوست داری تقریبا تمام شخصیت هاش رو هم یاد گرفتی بعبعی، گابی، جیگر و به خود کلاه قرمزی میگی قرمزی. امروز جلد سی دی کارتون داستان اسباب بازی رو آوردی و عکسهاشو نشون دادی مامان اسماشون رو برات گفتم و باهوش من زود یاد گرفتی خودت میگفتی وودی، باز، آقای سیب زمینی. این کارهات به نظرم خیلی شیرین و دوست داشتنی. دیگه جونم برات بگه که دوتا شعر مورد علاقه هم داری نقسم: جوجه جوجه طلایی که انقدر با ناز میگی که میخوام بخورمت و تاب تاب اباااازی به قول خودت عزیز دلم. هر چند وقت یکبار هم رو یه آهنگ کلید میکنی و مجبورم میکنی که از صبح تا شب برات بذارمگیج...مثل هفته گذشته که به آهنگ اوویلا لیلی علاقه مند شدی و وقتی میبرمت تعوض پوشک یا روی کابینت میشونمت غذا بپزم شروع میکنی به خوندن با این لحن آویلا(اوویلا) لی لی(لیلی) ب تو...آویلا لیلی ب من. از دیروز هم رو آهنگ مجنونم معین کلید کردی باز این قابل تحمل تر از اوویلا لیلی و سوسن خانم فکر کنم کل ماه گذشته رو سوسن خانم گوش دادیم.سبز

طی دو سه هفته گذشته سعی کردم که دستشویی رفتن رو یادت بدم و رابط توالت فرنگی هم برات گرفتیم اما همین که میگم کیان بیا بریم جیش و میخوام شلوارتو در بیارم شروع میکنی به شیون و اگه هم با هزار قربون صدقه ببرمت روی توالت فرنگی بشونمت جیش نمیکنی و همینکه بیایم بیرون جیش میکنی. من هم کمی پرس و جو تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم باید راحتت بذارم تا خودت رغبت نشون بدی این ماه که بریم پیش دکترت هم ازش راهنمایی میگیرم.

 خدارو شکر غذا خوردنت هم نسبت به قبل بهتر شده بیست و پنجم خرداد ماه وقت چکاپ داری و مامان بیصبرانه منتظرم تا ببینم توی دو ماه چقدر وزن گرفتی. نون سنگک دوست داری و وقتی پیاله ماستو میبینی میگی سنگک یعنی دوست داری نون و ماست بخوری البته ماست کم چرب بیشتر مورد علاقته. روزهای بهاری رو به اتمام و روزهای طولانی تابستانی هم در راهه، امیدوارم روزهای طولانی تابستونو به خوبی پشت سر بگذاریم و با برنامه ریزی حسابی بهمون خوش بگذره.

عکسهای شیرین جونم در ادامه مطلب...

پسر کاری و زرنگم خیلی جدی تصمیم گرفته ظرفهارو بشوره

بعضی بچه های توی پارک مهربون و دوست داشتنی هستن، مثل این دختر خانم که خیلی دوست داشت با شما بازی کنه و سعی میکرد حسابی مراقبت باشه، انگار دلش داداش کوچولو میخواست.

اونجا چه اتقاقی داره میافته یعنی؟!!!

خدمت شما عرض کنم که قدر یادگیری کارهای شیطنت آمیز از بچه ها در پارک در حد بنززززززز

خوب امروز قراره آقا کیان ناهار بپزه

وقتی کیان تفکر میکنه

عاشق اون تیپ تابستونی تم عشقممممممم

کیان جون در حال منفجر کردن خونه

و این داستان ادامه دارد...

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)