سال نو مبارک عشقم

پسر نازنینم

دومین عید نوروز زندگی ت مبارک باشه. یادم میاد سال گذشته لحظه تحویل سال در  خواب ناز بودی و شب عید اولین دندونت در اومده بود و اولین کوتاهی موهات رو انجام دادیم و در آخرین روز سال 1392 برای اولین بار صبح که از خواب بیدار شدی از تختت پایین اومدی، چند وقتی بود که میله ریلی تختت رو پایین زده بودم تا وقتی بیدار میشی بتونی پایین بیای اما وقتی بیدار میشدی یا توی تختت مشغول بازی میشدی یا گریه میکردی که بیام بغلت کنم، فدات شم میترسیدی پایین بیای، با اینکه میله ریلی پایینه اما بازم ارتفاعش برای شما زیاد بود.

دیگه حسابی حرف میزنی البته با زبون خودت و ما مفهوم جمله هات رو نمیفهمیم. چند تا کلمه جدید هم بلد شدی:

پیش = پیشی(وقتی پارک میریم اگه پیشی ببینی میدوی دنبالش و میخوای بهش دست بزنی)

هاپ = هاپو

بیس = بیسکویت

جدی!!! (با حالت تعجب هم ادا میکنی)

دی؟ = چی؟

کت ای = کتری

با اوم = بادوم

با اس جی = باب اسفنجی

همکف (وقتی آسانسور پایین میاد و اعلام میکنه طبقه همکف شما هم بلافاصله میگی همکف)

هف این = هفت سین

عیدی

گز(منظورت گز خوراکی هست که بابا از اصفهان سوغاتی آورده بود)

آستین

دست اش = دستکش

ممنون

فدای اون حرف زدنت بشم عزیز دلم، نفسم.

خلاصه اینکه نه تنها بیشتر کلماتی که از ما میشنوی رو تکرار میکنی بلکه تمام حرکات و اعمال ما هم زیر نظر داری و تقلید میکنی طوطی مامان.

عکس ها در ادامه مطلب

کیان نازم در لحظه تحویل سال 1393(سال اسب)

قربون اون فیگور گرفتنت بشم

مامان بابا برات یه عروسک باب اسفنجی عیدی گرفتیم که خیلی دوسش داری سر سفره میاریش و بهش غذا و آب میدی، بوسش هم میکنی مهربونم.

دوست کیان جون

بعد از تحویل سال به خونه بابابزرگ رفتیم و شام سبزی پلو با ماهی خوردیم و بهمون کلی خوش گذشت و البته عیدی هم گرفتی.

پنجاه هزار تمونی رو بابا بزرگ دادن(دستشون درد نکنه)، مامان بزرگ و عموها هم بادی و بلوز های قشنگی بهت عیدی دادن به قول خودت ممنون.

انشالله سال جدید سالی سرشار از شادی و سلامتی برای خانواده سه نفریمون باشه و امیدوارم صدمین بهار زندگیت رو تجربه کنی عزیز دل مامان.